عبدالمجید شرعپسند، متولد ۱۳۳۸، به مانند پدرش مرحومش، که از ناحیه دو چشم در جنگ مصدوم شده بود، جانباز جنگ تحمیلی است. دو برادر و شوهر خواهرش نیز از جمله شهدای جنگ تحمیلیاند. عبدالمجید نماینده شهرستان کرج و اشتهارد در ادوار دوم و سوم مجلس شورای اسلامی بود.
او در جلسه ۱۲۱ دوره سوم مجلس در ۱۱ تیر ۱۳۶۸ و در آستانه چهلمین روز درگذشت آیتالله خمینی، بطور غیر منتظره و بیآنکه کسی از مضمون نطق او با خبر باشد، با استفاده از وقت سه دقیقهای که یکی از ناطقین پیش از دستور مجلس در اختیار او قرار داده بود، استعفای خود را از نمایندگی مجلس سوم اعلام کرد. شرع پسند برخی از دلایل استعفایش را بدین شرح اعلام کرد:
-نبود زمینه و عدم امنیت و امکان برای انجام وظایف قانونی نمایندگی
-نگرانی شدید از آینده سیاسی کشور به علت برخی تغییرات قانون اساسی و تحولات سیاسی واقع شده و تداول قدرت در دست عدهای معدود و حضور تشریفاتی و سطحی مردم
-نداشتن پاسخ مناسب و منطقی برای گرانی و تورم وتبعیضهای ناروا
-وجود ابهامات و سؤالات اساسی نسبت به حاکمیت آینده
-بلاتکلیفی مردم در حق سرنوشت خود
-عدم مشاهده کمترین مشابهت اصولی بین وضعیت فعلی و حکومت عدل علوی
در ابتدای جلسه بعد (۱۳ تیر ۱۳۶۸) پیش از تلاوت قرآن یکی از نمایندگان خطاب به رئیس جلسه گفت: «حاج آقا یک فرد خائنى در جلسه نشسته است که باید بیرون برود یا بیرونش میکنیم...» یکی دیگر از نمایندگان گفت «پیشنهاد دارم آقاى شرع پسند بیشتر از این به رسوایى خودشان رضایت ندهند و از مجلس بیرون بروند...» همچنین عدهاى از نمایندگان خطاب به آقاى شرع پسند گفتند که «از مجلس برو بیرون! اربابانت بیرون منتظرت هستند! مجلس جاى آدم دروغگو نیست.» در پی این اظهارات او از مجلس خارج شد. حسب شواهد موجود این آخرین حضور شرع پسند در مجلس بوده است. یکی دیگر از نمایندگان با اعلام اینکه «بنده به حکم وظیفه شرعى خود با استعفاى ایشان موافقت خواهم کرد» از وزارت اطلاعات خواست که «ریشه این مسأله بسیار مهم را بررسى و تحقیق نمایند.» نایب رییس مجلس در همین جلسه گفت: «به هر جهت براساس منطق ما... آقای شرع پسند شایستگی اینجا بودن را ندارد.»
سپس نامهای با امضای ۱۵۴ نفر از نمایندگان در مجلس خوانده شد: «... هنوز چند هفتهای از ارتحال جانگداز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی... نگذشته و زخم دل ملت مظلوم ایران و آلام جهان اسلام، التیام نیافته است... در این میان در مورخهٔ ۱۳۶۸/۴/۱۱ از حلقوم شرع پسند... مضامینی خارج شد که باعث حیرت همگان گردید و گوئی در همهٔ کلمات و جملات خود با ضد انقلاب، در همهٔ سطوح هماهنگ و همنوا بوده... چگونه شرع پسند به خود اجازه میدهد بگوید حضور مردم در صحنه سطحی و تشریفاتی بوده است... ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سخنان سراسر کذب و افترا و بهتان نامبرده را محکوم نموده و اظهارات وی را در راستای اهداف دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی دانسته... و ضمن تشکر از هشیاری مردم شریف کرج، شرع پسند را از سمت نمایندگی معزول دانسته و اظهارات نامبرده را در راستای اظهارات مفسدین و محاربین میدانیم و برائت و انزجار خود را از بیانات وی اعلام و از هیات رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی، تقاضامندیم، مراتب استعفای مشارالیه را... در کمترین زمان ممکن در دستور کار مجلس قرار داده تا نمایندگان نسبت به عزل وی اقدام نمایند.»
در نهایت در جلسه ۱۸ تیر ماه ۱۳۶۸، و در غیاب عبدالمجید شرع پسند، موضوع استعفای شفاهی وی در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت. یکی از نمایندگان گفت: «ما به استعفاء نمیتوانیم رأى بدهیم، ما به اخراج ایشان از مجلس میتوانیم رأى بدهیم...» تعدادی از نمایندگان نیز درخواست کردند که رایگیری به صورت علنی باشد. با رایگیری علنی در این خصوص و از مجموع ۱۹۷ نماینده حاضر، ۱۹۱ نفر به استعفای شرع پسند رای مثبت دادند. هیچ رای مخالفی وجود نداشت و ظاهرا ۵ نماینده نیز در رایگیری شرکت نکردند و تنها نمایندهای که رای ممتنع داده بود دکتر عباس شیبانی بود. اسامی نمایندگانی که به استعفای عبدالمجید شرع پسند رای دادهاند، به علت علنی بودن رایگیری، به همراه نقل قولهای فوق در مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی آمده است.
از آن پس دیگر کوچکترین خبری از شرع پسند منتشر نشد تا اینکه مجله تماشاگران امروز، بعد از ربع قرن، در شماره ۴۵ خود در اسفند ۱۳۹۳ به گفتگویی با عبدالمجید شرع پسند نشست. این گفتگو عملاً پایانی بود بر بیخبری از این جانباز و نماینده مستعفی مجلس و، البته، معلم بازنشسته آموزش و پرورش.
اکنون و با نزدیک شدن به سالروز استعفای شرع پسند، به نظر میرسد که مرور مجددی بر بخشهایی از این مصاحبه، که متن کامل آن در آدرس زیر قابل دسترسی است، مفید باشد. جدای از نکاتی که او در طول مصاحبه مورد اشاره میدهد، آنجا که در میانه متن به این نکته اشاره میکند که دیگران میترسند از اینکه پس از این همه سال به او کار دهند، برای بنده قابل توجه و مهم بود. همچنین واپسین عبارت نقل شده از او نیز در خور تامل است.
گفتوگو با مجید شرع پسند مردی که در ۳۰ سالگی از نمایندگی مجلس استعفا داد
تماشاگران امروز شماره ۴۵ - اسفند ۱۳۹۳
اولین نفر در جنگ من مجروح شدم که الان هم تیر و ترکش آن در پایم هست. بعد... جعفر برادرم شهید شد. سال بعد بهمن (شوهر خواهر او) شهید شد و سال بعد مهدی (برادر دیگر). سه سال متوالی هر سال یکی از ما میرفت و شهید میشد. بعد از دو سه سال هم پدرمان به منطقه رفت که تقریباً بیناییاش را از دست داد و دیگر خانهنشین شد.
...از کرج گزارش شده بود که در محافل مختلف چه حرفهایی زدهام و منتقد هستم... اعتبارنامه من را برای مجلس رد کرده بودند. کسانی هم که آن را امضا کرده بودند آقای جلالالدین فارسی و آقای دری نجفآبادی بودند که یعنی از نظر آنها محرز شده بود که من صلاحیت ندارم.
...دکتر عباس شیبانی با اینکه اصلا در خط ما نبود و همفکر و همعقیده نبودیم ولی میگفت نماینده مجلس حق دارد دفاعیات و اظهاراتش را بکند. پس کمی در آخر مجلس استعفای من نیم خیز شد که (بگوید) آقای هاشمی، شرعپسند این حق را دارد و... اما چنان به سمتش هجوم بردند که کپ کرد و نشست.
بعد از استعفا... اولا دیگر اجازه ندادند که من حرفهایم را بزنم. در خانهای ریختند که سه سال متوالی هر سال یک شهید داده بود. پدرم بیناییاش را از دست داده بود، مادری که داغ بچههایش را دیده بود و بچههای یتیم را بزرگ کرده بودند.
همان روز که (در تظاهرات کرج) «مرگ بر شرعپسند» میگفتند. من وسطشان بودم ولی مرا نمیشناختند.
آقای حائریزاده که نماینده بیرجند بود گفت... آقای فلاحیان در مجلس اینطور گفته است که ایشان اگر بیاید در آموزش و پرورش تحت نظارت است و بهتر از این است که بیرون باشد و بخواهیم او را کنترل کنیم. (علت ادامه اشتغال در آموزش و پرورش)
محدودیتهای زیادی داشتم. مثلا ممنوعالخروج بودم و اصلا به من گذرنامه نمیدادند. مدام من را به این ور و آن ور پاس دادند و در آخر هم گفتند به شما نمیتوانیم گذرنامه بدهیم...
الان دو سه سال است بازنشسته شدهام اما در بیلان کاریم هیچگاه کم نگذاشتهام. اگر نماینده بودم یا معلم بودم مردانه کار کردم... با وجود اینکه من را از لحاظ سابقه سیاسی میشناختند ولی کلی تقدیرنامه دارم. اما با سابقه و با بیلان کاری که من داشتم یک نفر من را دعوت نمیکند که مثلا حقوق بازنشستگی کفاف زندگیات را نمیدهد بیا چند ساعت جایی کار کن. همه میترسند از اینکه بگویند شرع پسند را شما بردهای سر کار.
یکی از کسانی که در استعفانامه من مینوتی تهیه کرده بود و با یک حرص و ولعی به دنبال این بود که امضا جمع کند... (همین) آقای رحیمی بود... آن زمان به همراه باهنر راه افتاده بودند و علیه من امضا جمع میکردند بعد هم درخواست رای علنی کردند تا اگر کسی به نفع من رای بدهد و با استعفایم مخالفت شود بیچارهاش کنند.
سعید امامی و اینها هم که تیم بازجویی من بودند میگفتند ما نیازی به مدرک علیه تو نداریم، بینه شرعی داریم...
شما فقط تغییر آقای هاشمی را ببینید، آقای کروبی، آقای موسوی و خود سعید امامی که ببینید بعدا به چه روزی افتاد. بعد بیایید در مرحلههای پایینتر خیلیهای دیگر! خلخالی گفت آقای هاشمی، این خائن را از مجلس بیرون کن...
خدا رحمت کند عزت الله سحابی را. ببینید مردانه ایستاد و مردانه هم فوت کرد و به نظر من یکی از ستارههای سیاست و دیانت بود و صد تا مثل این آقایان یک روزی حسرت این را داشتند که بروند و پای سخنرانیهای ایشان بنشینند...
راه دیگری به جز اصلاحات نداریم. بیایید نقد کنید که قانون اساسی این تناقضها را دارد. چه ایرادی دارد بررسی شود. ما که روز اول قانون اساسیمان را از قرآن مستقیما ننوشتیم. آقای حسن حبیبی و لاهیجی و... قانون اساسی بلژیک را برداشتند و نوشتند بعد تغییر دادند یا بازنگری کردند...
من معتقدم اولین چیزی که باید بخواهیم این است که آزادی بیان داشته باشیم. اگر این نباشد هر چه هم از جنبههای دیگر پیش بروید ارزش ندارد.
http://tamashagaranemrooz.com/Issue/45/News/6