بیش از سه سال پیش در یادداشتی به ابعاد غیرکارآمد و بلکه فسادزای تمرکز بر راهبرد مبارزه سازمانی یا نهادی در مبارزه با فساد پرداختم. در فراز آخر آن یادداشت آمده بود که:
"راهبرد سازمانی-نهادی مبارزه با فساد پتانسیل بالایی برای تبدیل نگهبانان به دزدان دارد. اگر با این موضوع که این استراتژی مستعد تبدیل نگهبانان به دزدان است کنار بیاییم و آن را بپذیریم، آنگاه راه برای توجه به احتمالات دیگر، اتخاذ تدابیر موثرتر و مفیدتر هموار خواهد شد... برای مقابله با فساد... میبایست راهبردهای مناسبی را نیز انتخاب کرد."
چند سال از آن یادداشت میگذرد و تغییری در وضعیت ایجاد نشده است. واقعیت این است که با این روش مدیریتی، نمیتوان در عرصه مبارزه با فساد انتظار گشایشی داشت.
جدای از لزوم کاهش حضور و مداخله حکومت در اجتماع و اقتصاد، یک راهبرد ضروری و موثر حذف سه انحصار از فضای کنش در جامعه ایران است: انحصار در عرصه سیاسی، انحصار در عرصه اطلاعات، و انحصار در سپهر اقتصاد ایران. نگارنده امیدوار است که بزودی یادداشتی را در این خصوص منتشر کند.
مازاد بر موارد فوق، راهبرد مناسب دیگر، طرح این نجوا از سوی زمامداران کشور با خود است که شخصا تا چه حد در ناکارآمدیهای موجود سهیماند.
آیتالله جنتی، با پیشینه طولانی حضور در نهادهای موثر حکومتی ایران، در همین روزها، طی اظهاراتی، که او را در جایگاهی فراتر از یک مقام مسئول، و بلکه در موقعیت اپوزیسیون، قرار میداد، از وضعیت موجود گله کرده است. ایشان در حالی که از رخنه فرهنگی بیمناک بوده، گفته است که "باید حرکتی انقلابی برای مهار این وضعیت و فساد اقتصادی ایجاد شود." (تسنیم، ۴ مرداد ماه ۹۷)
اینکه واژگان مورد استفاده ایشان چه دلالتی دارند و یا ایشان چه معنایی از این واژگان در ذهن دارد را فعلا نادیده میگیریم. اما روزی که مثلا آقای جنتی، یا هر مقام حکومتی دیگر، با طرح برخی از پرسشهای فرضی در باب میزان و سهم احتمالی خود در فساد موجود در کشور، در مقابل آیینه، با خود نجوا کند، آن روز آغار حرکت برای مقابله جدی با فساد خواهد بود. در غیر اینصورت، یحتمل، بگیر و ببندهای امروز، جز ناامن کردن فضای کنش در اقتصاد کشور و فرار سرمایهها، عایدی چندانی بر جای نخواهد گذاشت (طبیعی است که هر متخلفی باید به سزای عملش برسد). بگذریم از این درس تکوین که اگر ما با آیینه نجوا نکنیم، او با ما گفتگو خواهد کرد.
به عنوان مثال، آقای جنتی میتواند احتمال تاثیر آنچه "نظارت استصوابی" خوانده میشود را در وضعیت جاری کشور به آزمون بگذارد. ایشان بعلاوه میتواند "غیرشرعی و باطل اعلام کردن رای مردم یزد و اصفهان در انتخاب دو نماینده خود (یکی در شورای شهر و دیگری در مجلس)" و همچنین "تایید یا رد کردن بسیاری از مصوبات نمایندگان مردم در مجلس" یا "تاسیس غیررسمی و فاقد مجوز دفاتر نظارت استانی که به نحو گستردهای در سر و علن مردم به جمعآوری اطلاعات مشغولند" را در وضعیت کشور و فساد موجود در آن، به پرسش بگذارد. در اینصورت است که ایشان احتمالا متوجه خواهد شد که اطلاعات جمعآوری شده از زندگی مردم، خود میتواند به کالای با ارزشی برای مبادله تبدیل شود که، اگر خدای ناکرده، دارندهاش، از مسیر صواب خارج شود، سرمنشا فساد باشد.
با این توضیحات خوانندگان را به مطالعه یادداشت بهمن ۹۳ با عنوان "مبارزه با فساد: شکست تمرکز صرف بر راهبرد مبارزه سازمانی یا نهادی با فساد" در هر یک از دو لینک زیر دعوت میکنم. منطق مدیریت اقتضا میکند که با تبدیل یک موضوع به یک "مساله" اجتماعی، پس از سالها، تنها خاطرهای از آن "مساله" در اذهان باقی باشد؛ اما گویا داستان فساد برای ما داستانی تکراری و بیپایان است. (پایان)
http://aalinaghi.blog.ir/1393/11/04/ref
https://t.me/alinaghi_ch/15
امیرحسین علینقی
aalinaghi.blog.ir
alinaghi@gmail.com
@alinaghi_ch