حقوق و اجتماع

کنفوسیوس: «به جای نفرین به تاریکی شمعی روشن کنید.»

حقوق و اجتماع

کنفوسیوس: «به جای نفرین به تاریکی شمعی روشن کنید.»

حقوق و اجتماع

امیرحسین علینقی
ایمیل: alinaghi@gmail.com
کانال تلگرام: https://t.me/alinaghi_ch

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری در بهار ۱۳۹۶ باز هم شاهد رواج دیدگاهها و نسخه‌های پوپولیستی برای مدیریت کشور بودیم. پیشنهادهای مبتنی بر بذل و بخشش فراوان از سرمایه‌های نداشته کشور و پرداختن ارقام بیشتری به بخش‌هایی از مردم به عنوان یارانه تنها بخشی از بذل و بخشش‌هایی بود که برخی از داوطلبان از سرمایه این کشور ارائه کردند.
خوشبختانه، عدم همراهی رای‌دهندگان ایرانی با این بذل و بخشش‌ها، که خود نشان از وجود نوعی بلوغ در میان رای‌دهندگان ایرانی است، مانع از واگذاری میدان مدیریت کشور به چنین پیشنهاد دهندگانی شد. با این وصف، منطقی نخواهد بود اگر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را شکست و عقب‌نشینی پوپولیسم در فضای سیاسی ایران بدانیم. واقعیت آن است که، جدای از اینکه، سیاست‌های پوپولیستی بخشی موثری از سیاست جاری است، راهبرد پوپولیستی در طول سال‌ها باعث تخریب و به حاشیه رفتن عمده‌ترین دیدگاههای فکری در سیاست کشور بوده است. در ادامه، ابتدا به برخی از نشانه‌های حضور راهبردهای پوپولیستی در مدیریت کشور اشاره و سپس، با اتکا به یکی از حوادث چند ماه اخیر، به تاثیر این راهبردها بر تخریب و دگردیسی دو جریان عمده فکری کشور پرداخته خواهد شد.

برخی نشانه‌های حضور پوپولیسم
برای ملاحظه برخی از نمونه‌های سیاست‌های پوپولیستی برای جامعه‌ای با توان اقتصادی تحلیل رفته (در نتیجه تحریم‌ها یا سوء‌مدیریت) نیاز به کوشش زیادی نداریم. جدای از پروژه خانه‌سوز هدفمندی یارانه‌ها، نگارنده اصرار دارد تا به طرح سلامت نیز اشاره کند که به رغم مفید بودنش برای بسیاری از شهروندان، هیچکس را یارای بحث از حجم منابع مورد استفاده این طرح در فضای اقتصادی موجود کشور نیست (گرچه در این قضاوت تردیدی نیست که در مقام مقایسه میان مطلوبیت پرداختهای مستقیم هدفمندی یارانه‌ها و طرح ملی سلامت، مطلوبیت این طرح به مرتب بیشتر از توزیع مستقیم پول میان مردم است). اینکه پرداختهای مربوط به این دو طرح، چه نسبتی از توان اقتصادی کشور را شامل شده و این توان می‌توانست مصروف توانمندسازی در کدام زیرساختها گردد و یا اینکه آیا گزینه‌های بدیلی برای این طرح‌ها وجود داشته یا دارند، پرسشهایی است که به علت نیرومندی رویکردهای پوپولیستی موجود، امکان طرح در میان سیاستمداران و کاشناسان را نمی‌یابند. با اضافه کردن سیاست تثبیت نرخ ارز که نیازمند منابع ارزی قابل توجهی برای موفق بودن است، می‌توان میزان حضور و نفوذ رویکردهای پرسش ناپذیر پوپولیستی را برآورد کرد.

تاثیر پوپولیسم بر رویکردهای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی
اما برای اینکه مشخص شود پوپولیسم تا چه میزان سیاست‌ورزی در کشور را در چنگال خود دارد، اشاره به ماجرای پر سروصدایی که موضوع یکی از مصوبات نمایندگان مردم در مجلس بود می‌تواند مفید باشد. اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، چند ماه پیش، به مصوبه نافرجامی رای دادند که نتیجه‌اش کاهش سن بازنشستگی کارمندان زن در کشور بود. این مصوبه، آشکارا، نتیجه حضور قدرتمند رویکردهای پوپولیستی‌ای بود که نشان از تضعیف هر چه بیشتر دو دیدگاه فکری موثر در کشور داشت.
می‌دانیم که دو گروه عمده حاضر در میان نماینگان مجلس شورای اسلامی، گروههایی هستند که اصلاح‌طلب و اصول‌گرا خوانده می‌شوند. نگاهی به جوهره رویکرد اصلاح‌طلبی از یکسو و رویکرد محافظه‌کاری به عنوان ریشه جریان اصول‌گرای موجود در کشور، نشان می‌دهد که با فرض بقا و قدرتمندی این رویکردها، نمایندگان حامی این رویکردها نمی‌بایست به مصوبه کاهش سن بازنشستگی بانوان رای می‌دادند. این در حالی است که با کمال تعجب، اکثریتی از نمایندگان این دو طیف به مصوبه مورد نظر رای داده‌اند.
۱. اصلاح‌طلبی و پوپولیسم: اگر بپذیریم که بخشی از جهت‌گیری‌ها و ملاحظات مورد توجه جریان اصلاح‌طلبی، توجه به حقوق گروههای جمعیتی، مانند زنان است، آنگاه مشخص می‌شود که رای به کاهش سن بازنشستگی زنان نتیجه‌ای جز کاستن از حضور اجتماعی زنان به زیان گروه اجتماعی رقیبش نداشته و ندارد. به بیان دیگر، نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس شورای اسلامی، با رای خود، عملا حضور اجتماعی زنان کارمند را به دو سوم کاهش داده‌اند: نتیجه‌ای که جدای از تاثیرش بر حضور اجتماعی زنان، باعث تقسیم جامعه به آنها که زودتر بازنشسته می‌شوند / و آنها که زودتر بازنشسته نمی‌شوند می‌گردد و از همین مجرا، نابرابری را عمق داده و اصل دیگری از اصول اصلاح‌طلبی (برابری) را دچار خدشه می‌کند. در نتیجه، آنچه می‌ماند استدلال‌های عامه‌پسندی خواهد بود که احتمالا از زبان رای‌دهندگان به این مصوبه در مناقب این مصوبه، اینجا و آنجا، نشر می‌یابد.
۲. اصول‌گرایی و پوپولیسم: اما رای دادن به این مصوبه، تنها نشان از به حاشیه رفتن دیدگاه اصلاح‌طلبی در میان اصلاح‌طلبان ندارد. اصول گرایان نیز، به نظر می‌رسد، با سقوط در گرداب پوپولیسم، ریشه‌های اصول‌گرایی خود را از یاد برده‌اند‌. اگر بپذیریم که ریشه اصول‌گرایان موجود، در دهه‌های گذشته به محافظه‌کارانی (با تاکید جدی بر این نکته که محافظه‌کاری را نه به عنوان یک ناسزا، بلکه به عنوان دیدگاهی با مبانی نظری خاص خود، به کار ببریم) اطلاق می‌شد که جانانه در دفاع از برخی حقوق شخصی، مانند حق مالکیت، قدم برمی‌داشتند، بعید است که بتوان رای دهندگان اصول‌گرا به مصوبه موضوع بحث را، در معنای دقیق کلمه، اصول‌گرا دانست. سرمایه اصلی و اولیه صندوق‌های بازنشستگی، وجوهی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوی کارمندان تامین می‌شود. اگر چنین باشد، آنگاه کاهش سن بازنشستگی بخشی از کارمندان از دو جهت دست‌برد بر سرمایه واریزی کارمندانی خواهد بود که سن بازنشستگی آنان کاهش نیافته است. به بیان دیگر، با کاهش سن بازنشستگی عده‌ای از کارمندان، اولا این کارمندان سهم کمتری به صندوق‌های بازنشستگی خواهند پرداخت در حالی که کارمندانی که بازنشسته نشده‌اند، سهم بیشتری را به علت طولانی‌تر بودت دوران خدمت پرداخت می‌کنند. ثانیا با کاهش سن بازنشستگی برخی کارمندان، این بازنشستگان نسبت به دیگر کارمندان، که دیرتر بازنشسته می‌شوند، دوره طولانی‌تری حقوق بازنشستگی می‌گیرند. هر دو این نتایج، آنها را که زودتر بازنشسته می‌شوند در موقعیت بهتری در استفاده از منابع صندوق‌هایی قرار می‌دهد که بخشی از سرمایه‌اش را دیگر کارمندان فراهم می‌کنند. این امر معنایی جز استفاده از منابع و سرمایه‌های دیگر کارمندان برای بازنشستگان زن ندارد که محافظه‌کاران سنتی در مشروع بودنش تردیدها دارند. از نظر این محافظه‌کاران، یا در معنای امروزی‌اش اصول‌گرایان، نفس وجود انگیزه خیر، ما را مجاز نمی‌کند که در اموالی دست ببریم که سرمایه اصلی‌اش اموال کارمندان است. جالب اینجاست که اصول‌گرایان رای دهنده به مصوبه مورد نظر، برخلاف پیشینیان خود، کوچکترین توجهی به این پرسش نداشته‌اند که آیا حق دارند برای تصویب آن پیشنهاد دست در صندوق‌ها و دارایی‌هایی ببرند که بخش اصلی آن وجوه شخصی کارمندان دولت است.

نتیجه‌گیری
نگارنده تمایلی به تجزیه و تحلیل استدلال‌های رای‌دهندگان به مصوبه موضوع بحث ندارد، اما در لابلای گفتارها می‌توان توجیهاتی مانند اهمیت زنان، مادران و خانواده را مشاهده کرد. اینکه همین استدلالهای عامه پسند باعث شود تا نمایندگان اصلاح‌طلب و اصول‌گرای مجلس  بخش‌های مهمی از گوهر اصلاح‌طلبی یا اصول‌گرایی خویش را فراموش کنند، موید فرضیه اصلی این یادداشت است که پوپولیسم نه تنها در عرضه مدیریت کشور حضور دارد، بلکه میزان این حضور به حدی است که در طول سالهای اخیر، دغدعه‌های اصلاح‌طلبانه اصلاح‌طلبان و ملاحظات اصول‌گرایانه اصول‌گرایان را به حاشیه رانده است. شاید بازگشت به گوهر اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی، بخشی از درمانی باشد که برای مبارزه با پوپولیسم عنان‌گسیخته موجود نیازمندیم.

امیرحسین علینقی
aalinaghi.blog.ir
«هرگونه استفاده و بازنشر این متن منوط به ذکر ماخذ است.»