پایانه اطلاع رسانی توحید طی خبری(۱)، به انعکاس دیدگاههای آیتالله سبحانی در باب حجاب و انتقاد از اظهارنظر برخی غیر مجتهدان در این خصوص پرداخت(۲). در بخشهایی از این خبر، به نقل از آیتالله سبحانی آمده است که: «برای کسب اطلاعات در مورد... (هر) رشته باید به صاحبنظر و متخصص آن رشته رجوع شود... مسائل دینی و حلال و حرام الهی باید از فقها و مراجع تقلید پرسیده شود و... کسانی که مجتهد نیستند نباید در مورد حلال بودن یا حرام بودن مسئلهای نظر بدهند. حجاب یک واجب الهی است... و همانگونه که ما در مورد مسائل فیزیک و شیمی اظهار نظر نمیکنیم، چون تخصص نداریم، در مورد واجب بودن حجاب یا مسائلی از این دست نیز کسانی که تخصصی ندارند نباید اظهار نظر کنند.»
این نکته که اظهارنظر در مسایل تخصصی را میبایست به اهلش سپرد، کلامی متین است که امیدواریم توسط خواص و عوام جامعه مورد توجه قرار گیرد.
تفاوت الزام شرعی با اجبار اجتماعی
اگر فرض را بر این بگذاریم که عامه مردم و دیگر متخصصین صلاحیتی در زمینه وجوب حجاب ندارند، کماکان مساله اصلی در باره حجاب، که موضوع بحث جاری جامعه ماست، از دایره گفتگو خارج نخواهد شد. آنچه پرسش اصلی بخش وسیعی از متشرعان و غیرمتشرعان جامعه امروز ایران است، موضوع الزام شرعی حجاب نیست که آن را در قلمرو تخصص انحصاری فقهیان بدانیم. موضوعی که جامعه امروز ایران با آن درگیر است، نه «الزام» شرعی آن، بلکه «اجبار» به حجاب یا شریعت است که طبعاً مسالهای اجتماعی و سیاسی است و به همین دلیل در قلمرو صلاحیت همه مردم، اعم از متخصص و عامی، است. کافی است با توجه به کلام آیتالله سبحانی، و مثال مورد استفاده ایشان، قدری موضوع را واکاوی کنیم.
آیتالله سبحانی و عامه مردم، البته، در تخصص اهل فیزیک و شیمی دخالت نمیکنند. اما در عین حال، اهل فیزیک و شیمی برای این خود صلاحیت را قایل نیستند که در اجرای قوانین لایتغیر فیزیکی و شیمیایی مردم را «مجبور» کنند. مصاف بر این، در فرضی که آنها برای خود چنین صلاحیتی را قایل باشند، مردم و دیگر متخصصین، و از جمله آیتالله سبحانی، به ایشان چنین اجازهای نخواهند داد.
اینکه صفات یک دیوار جامد و سخت چیست و در صورت برخورد، چه آثاری بر سر انسان میآورد، نکتهای است که بیانش در صلاحیت اهل تخصص است. با این حال، اجبار مردم به اینکه شما مجاز نیستید سر خود را به دیوار بکوبید، در صلاحیت هیچ متخصصی نیست. انسانهایی که دغدغه حفظ نفس دارند، خود میدانند و میفهمند که چگونه احکام فیزیک و شیمی را در زندگی خود به کار گیرند و در این زمینه، کلام و تخصص کارشناسان فیزیک و شیمی را نیز خواهند شنید؛ گرچه به هیچ دانشمند فیزیک و شیمیای اجازه نمیدهند تا قواعد فیزیک و شیمی را به ایشان تحمیل کنند.
«اجبار» بخشی از مناسبات اجتماعی انسان است و طبق تعریف در دایره اختیار و تصمیم انسانها (چه متخصص و چه عامی) قرار دارد. به همین دلیل، هیچگاه اهل تخصص (فیزیکدانان و متخصصان شیمی)، تنها به صرف اینکه تخصص دارند، صلاحیتی ذاتی در مجبور کردن مردم به قواعد فیزیک و شیمی ندارند. برای چنین صلاحیتی، مدعیان، نیازمند اخذ نمایندگی از انسانها و جامعهاند.
کافی به این نکته توجه کنیم که «الزام» شرعی و همچنین قواعد حاکم بر شیمی و فیزیک و طب، الزامات و قواعدی بدون زمان و مکاناند، حال آنکه «اجبار» موضوعی وابسته به زمان و مکان است. به واسطه همین تفاوت است که، آیتالله سبحانی و دیگر مجتهدان، اگر چه در پیش از انقلاب، در مقام بیان احکام و الزامات شریعت بودهاند و اکنون نیز در ایران و خارج از ایران، راه را برای بیان حکم شریعت باز میبینند، اما از آزادی برای بیان حکم شریعت، هیچگاه به اجبار جامعه ایران پیش از انقلاب، یا اجبار دیگر جوامع در حال حاضر، به اجرای احکام شریعت نرسیده و نمیرسند. الزام شرعی انسانها به احکام و قواعد لازمالاجرا یک چیز است و اجبار ایشان به این الزامات نکتهای دیگر.
در نتیجه، اگر چارچوب اصلی مساله حجاب در جامعه امروز ایران را، نه «الزام» شرعی آن، بلکه «اجبار» اجتماعی آن بدانیم، آنگاه مشخص خواهد که این موضوع، از قضا، موضوعی کاملا اجتماعی است که در صلاحیت عموم انسانهاست، نه اهل تخصص.
انسانها و قضاوت نسبت به اهل تخصص
موضوع رابطه میان عامه مردم و اهل اجتهاد، یک بعد ظریف دیگر دارد که عموما نادیده گرفته میشود. از این زاویه، اصولا غیرصالح دانستن عامه مردم (مقلدان) در قضاوت نسبت به مجتهدان و فتاوی ایشان، حتی نسبت به «الزام» شرعی حجاب نیز، غیرممکن است. در نتیجه، آنگونه که خواهد آمد، انسانهای عادی، به رغم اذعان به عدم تخصص فقهی، خواهناخواه نسبت تواناییهای مجتهدین نیز قضاوت کرده و خواهند کرد.
یکی از مبانی بحث اجتهاد و تقلید در فقه شیعه، این گزاره است که تکلیف یا صلاحیت تشخیص مجتهد اعلم بر دوش مقلدین است. طبیعی است که تشخیص اجتهاد یک مجتهد و تشخیص اعلمیت وی، خواهناخواه، از مجرای تلاشهای مقلدی عملی میگردد که نتیجهاش شکلگیری نوعی قضاوت نسبت به مجتهدین موجود و انتخاب میان آنهاست. همین تصویر نسبت به متخصصین فیزیک، شیمی، پزشکی و دیگر متخصصین نیز وجود دارد. عامه مردم و متخصصانی مانند آیتاله سبحانی، اصولا در حد متخصصین رشتههای گوناگون علم و فن آگاهی ندارند (۳)، با این حال، همگی، به عنوان مثال، برای انتخاب یک پزشک معالج و ترجیح دادن او بر دیگر پزشکان، بخشی از قضاوت خود را متوجه ارزشیابی علم پزشکان موجود میکنند (۴) و همین ارزشیابی را، با تمام احتمالات مبتنی بر خطایش، مبنای تصمیم خود قرار میدهند. در نتیجه، یک متخصص، چه بخواهد و چه نخواهد، کیفیت و کمیت علمش را در معرض نقد عامه مردم میبیند. طبیعی است که همین فرایند در روند تشخیص مجتهد اعلم و دوام اعلمیت او نیز برقرار است.
نتیجه آنکه، صلاحیت عمومی عامه مردم در انتخاب متخصص مورد نظرشان، آنها را خواهناخواه درگیر قضاوت نسبت به فتاوی تخصصی اهل فن میکند. در این فضا، به عنوان مثال، یکی از گزارههایی که میتواند توسط مقلدان در تشخیص مجتهد اعلم مورد توجه قرار گیرد، فتاوی ایشان در خصوص وجوب یا عدم وجوب حجاب است. از این زاویه، فتاوی مجتهدین، فقط گزارههایی نیست که راه و چاه را به مقلدین آن مجتهد نشان میدهد. این فتاوی، همچنین، علامتهایی هستند که در دوران پیش از تقلید از یک مجتهد، و در زمان تقلید از او، مقلدین را در شناخت میزان اجتهاد او و شاخص اعلمیتش راهنمایی میکند.
مطالعه دو یادداشت آتی که با موضوع مباحث این یادداشت مرتبط است، توصیه میشود. عنوان یادداشت اول «عزیزالدین نسفی، انسان کامل و اجبار خلایق به نیکی» است. پس از آن نیز به موضوع «حجاب اجباری و بحران هویت زنان محجبه ایرانی» پرداخته خواهد شد. (پایان)
یادداشتها
۱. ۱۶ اسفند ۱۳۹۶
۲. البته انتظار میرفت که آیتالله سبحانی به این پرسش مفروض نیز میپرداختند که آیا زبانشناسان و اهل ادبیات حق دارند در خصوص، دلالت برخی کلمات و واژگان موجود در برخی روایات در عهد پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع)، به تحقیق بپردازند یا خیر. همچنین این موضوع نیز شایسته بررسی است که آیا اهل تاریخ حق دارند تا اسناد به جا مانده در کتب و روایات تاریخی به جا مانده از عهد پیامبر (ص) را به قصد فهم شرایط، زمانه و افعال پیامبر (ص) در آن زمان مورد سنجش قرار دهند، یا اینکه هر آنچه به اسلام و پیامبر و ائمه مرتبط است (اعم از جامعه، تاریخ، زبان، ادبیات، منطق و رفتار و ...) در صلاحیت مجتهدان است؟
۳. این نکته فروتنانه در کلام آیتاله سبحانی نیز آمده است. با این وصف، برخلاف آیتالله سبحانی و برخی دیگر بزرگان اهل اجتهاد که به اقتضائات ناشی از این کلام پایبندند؛ بخش زیادی از مجتهدان، عرصه صلاحیت خویش را بسیار فراختر از اظهارنظر و اعلام حلال و حرام ایزدی میدانند. عده ای از آنان، گاه در مقام بیان طبیعت خلقت و جهان خارج نیز وارد عمل شده و مثلاً اعلام میکنند که نیمی از جمعیت (زنان) در باب بهرهمندی از خلقت، ناقصاند. برخی دیگر نیز، در باب ضعف و فتور دیگر کشورهای عالم، به عرصه کارشناسی وارد میشوند و در تایید کلام خویش، به عنوان کارشناس روابط بینالملل و سیاست، نه از مفروضات علم سیاست و روابط بینالملل، بلکه به روایات تاریخی استناد میکنند. گفتگو راجع به این توسعه صلاحیت را میتوان ادامه داد، با این حال، کافی است که تلاش برخی اهل اجتهاد (اعتباریات) به اضافه کردن پسوند «اسلامی» به بسیاری از علوم «غیراعتباری» را شاهد آورد که طی آن، این دانشمندان جهان اعتباریات، خود را صالح میدانند تا از مجرای عبارت «اسلامی»، تقریباً در هر موضوع علمی، و نه فقهی، اظهارنظر کارشناسی کنند.
۴. طبیعی است که عامه مردم برای ارزیابی میزان توان علمی و فنی پزشکان، ممکن است که به دیگر پزشکان رجوع کنند، اما به هر حال، در نهایت این عامه مردماند که تصمیم میگیرند به کدام پزشک مراجعه کنند.
امیرحسین علینقی
alinaghi@gmail.com
aalinaghi.blog.ir