ویدئوی زیر چند روزی است در فضای مجازی منتشر شده است. این ویدئو پرسشهای فراوانی را در باب اخلاق، حقوق، مصلحت، سیاست، دین، حکومتداری و حلال و حرام و مروت و مردانگی برمیانگیزد. با این حال، برای نگارنده، این فیلم، بیش از هر چیز، تداعیکننده عباراتی از عزیزالدین نسفی بود که گویای عمق و پیوند توان نظری و عملی اوست. از جمعبندی واقعگرایانه این عارف ایدهپرداز، میتوان فرجام برخی حکومتها که، بهنام خداوندگار، سنگهایی بیش از توان برمیدارند، را گمانه زد. بهواقع، مساله اصلی، نه این فرجام، بلکه سرمایههایی است که این حکومتها، با خود، به زیر میکشند. از آنجا که به این جملات عزیر نسفی تعلق خاطر دارم، عین عبارات او را بدون شرح و بسط بیشتر تقدیم میکنم.
«انسان کامل هیچ طاعتی بهتر از آن ندید که عالم را راست کند و راستی میان خلق پیدا کند و عادات و رسوم بد از میان خلق بردارد، و قاعده و قانون نیک در میان مردم نهد... این انسان کامل با این کمال و بزرگی که دارد، قدرت ندارد و به نامرادی زندگانی میکند... از روی علم و اخلاق کامل است، اما از روی قدرت و مراد ناقص است. ای درویش! وقت باشد که انسان کامل صاحب قدرت باشد و حاکم یا پادشاه شود، اما پیداست که قدرت آدمی چند بود و چون به حقیقت نگاه کنی عجزش بیشتر از قدرتش باشد و نامرادیش بیش از مراد بود. انبیاء و اولیاء و ملوک و سلاطین بسیار چیزها میخواستند که باشد و نمیبود و بسیار چیزها نمیخواستند که باشد و میبود.» (عزیرالدین نسفی: انسان کامل)
امیرحسین علینقی